سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرخوری، حجاب تیز فهمی است [امام علی علیه السلام]
etelaate omomi

درس سوم هدایت مستمر

ویژگی های فطری مشترک

فطرت ازکلمه به معنای‌خلق‌وابداع‌ است.فاطریعنی‌خالق‌ومبدع‌ویکی ازنام‌های‌خداوند

است.فطرت به معنای نوع خاص خلقت است.پس وقتی ازفطرت انسان سخن‌میگویم

منظورخلقت خاص انسان وویژگی های خاصی است که درخلقت انسان‌قراردارد.

ازهنگام آفرینش انسان تاکنون اقوام وملل گوناگونی روی زمین آمده‌وزندگی‌کرده‌اند

این انسان هابااینکه دربرخی ازخصوصیات مانندآداب ورسوم و زبان و... بایکدیگر

تفاوت دارندامادرویژگی فطری مشترکندوبه همین جهت همه نام مشترک انسان

گرفته اند.

اختالافات نژرادی وزبانی وجغرافیایی ونیزسلیقه درشغل وهنرو ورزش ورشته‌های

علمی وغذاورنگ وشکل لباس وماننداین ها نمیتواندافرادجامعه راازدایره فطرت

انسانی خارج کرده وبه نوع دیگری تبدیل کند.همه انسان هاازاستعدادتفکروتعقل

برخوردارندومیتواننداین استعدادرابه مراحل  بالایی ازشکوفایی برسانند.

آنان‌قدرت اختیاردارندوکارهای خودرابااراده‌وتصمیم

انجام‌میدهند.

آنان فضیلت های اخلاقی مانند:عدل،احسان‌وخیرخواهی

را دوست دارند.

آنان ازرضائل اخلاقی مانند:ظلم وتجاوزوحسدکاری

ودروغ بیزارند.

آنان به دنبال زیبایی هاو خوبی هاوکمالات نامحدودوبه

حدمعین قانع نمیشوند.

انسان هابااین ویژگی هاآفریده‌میشوندونوع خلقتشان به گونه ای‌است‌که این

خصوصیات رابه همراه دارند.ازاین روویژگی های یادشده را ویژگی های‌فطری

مینامند.

دین واحد

به سبب همین ویژگی های فطری مشترک خداوندیک برنامه کلی دراختیارانسانها

گذاشته تاآنان رابه هدف مشترکی که درخلقتشان قرارداه است،برساند.

محورهای اصلی این برنامه عبارت انداز:

1)ایمان به خدای یگانه ودوری ازشرک وبت پرستی

 2)ایمان به معادوسرای آخرت وپاداش وجزای عادلانه انسان هادرآن سرا

3)اعتقادبه عادلانه بودن نظام هستی

4)ایمان به فرستادگان دین وپیامبران اللهی

5)عبادت وبندگی خداوندباانجام فرایضی چون نماز،روزه،دعا،ممناجات

6)کسب مکارم اخلاقی مانندتقوا ،عفاف،صداقت وکرامت

7)دوری ازرذایل وزشتی ها‌‌ی اخلاقی مانندظلم ،نفاق،ریا

8)برپایی نظام اجتماعی براساس عدل

علل آمدن پیامبران‌مختلف

3)لزوم استمراروترویج پیوسته آن

2)ازبین رفتن تعلیمات پیامبران قبل یاتحریف کلی آن‌

1)پایین بودن سطح درک انسانهای اولیه

 

پایین بودن سطح درک انسان های اولیه

انسان های اولیه،درک واندیشه ابتدایی داشتندوازدانش اندک وفرهنگ

ساده ای برخورداربودندبه تدریج که انسان درمسیرتاریخی هودپیش

رفت‌دانش وتجربه های نسل هاروی هم انباشته شدوفرهنگ شکل

پیچیده تروکامل تری‌به خودگرفت.

آمدن پیامبران متعددبرای این بوده است‌که آنهادرین الهی رادرخورفهم

ودانش واندیشه انسان های دوره خودبیان کنندومتناسب بادرک آنهاسخن

بگویند.

قرآن کریم دراین رابطه می فرماید:

2)ازبین رفتن تعلیمات پیامبران قبل یاتحریف کلی آن

تعلیمات:

به علت ابتدایی بودن وسطح فرهنگ زندگی اجتماعی وعدم توسعه

کتاب،تعلیمات‌انبیاء‌به تدریج فراموش‌میگردیدیابه گونه ای عوض

میشودکه دیگربه اصل آن شباهتی نداشت براین اساس پیامبران

بعدی‌وتعلیمات اصیل ودست نخورده وتحریف نشده راباردیگربه‌

انسانهاابلاغ میکردند.

3) لزوماستمراردردعوتوترویج پیوستهآن.

 

لازمه استمراریک دعوت‌تبیلغ دائمی آن است.پیامبران الهی باایمانی

راسخ ومجاهدتی بی مانند،قدم درراه تبلیغ دین الهی میگذاشتندو

سختی هاراتحمل میکردندتاخداپرستی وعدالت طلبی‌وکرامتهای

اخلاقی میان مردمبماندوگسترش یابدوشرک وستمگری زشت و

ناپسندتلقی شود.

این تداوم باعث شدکه‌تعالیم‌الهی‌دربین‌مردم‌بماندوجزءآداب‌وفرهنگ

آنان شودوکسانی نتواندبه‌آسانی آنان رازجامعه‌ی‌بشری بیرون کنند.

پس تعددپیامبران به معنای تعددواختلافدردین واصول‌دعوت‌آنان

نیست‌بلکه ازتبلیغ‌واجرای یک دین درشرایط وزمان های متفاوت

حکایت می‌کند.یعنی همه دراصول دعوت خودمشترک‌بودند،امادر

برخی ازاحکام ودستورهای فردی تفاوت داشتند.درحقیقت دین همه انبیاء

یکی بوده‌‌اماشریعت متفاوتی داشتند.البته بسیاری ازپیامبران فقط رسالتشان

این بودکه دین وشریعت پیامبربزرگ زمان خودیاقبل ازخودراتبلیغ‌کنند

که به آناپیامبران تبلیغی میگویند.

سؤال؟

اگرخداوندیک دین برای انسانهافرستاده

است پس چرااکنون ادیان الهی مختلفی

درجهان وجوددادرد؟

منشأاختلاف چنددینی آن دسته مبلغن دینی ومذهبی بوده‌اندکه باآمدن پیامبر

جدید،درمقابل دعوت اوایستاده واورابه عنوان پیامبرنپذیرفته‌اند.

برای مثال زمانی که حضرت عیسی (ع)درمیان یهودیان ظهورکردازآنها

خواست تابه‌تعالیم حضرت موسی(ع)به درستی عمل کنندبسیاری‌ازسران

یهودبااوبه مبارزه پرداخته وپیامبری ایشان راتکذیب کردند.اگراین عالمان

یهودی باحضرت عیسی(ع)مخالفت نمی کردنداکنون این دوگانگی وجود

نداشت.

پیامبربزرگواراسلام نیزادامه دهنده راه سایرپیامبران قبل ازخودبودوایشان

تمام کننده راه آنهابودنداماسران مسیحی ویهودی پیامبری ایشان رانیزتکذیب

کردندوباایشان به مبارزه پرداختندکه اگرآنهانیزاین کارراانجام نمیدادنداکنون

این اختلاف هم وجودنداشت.

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط فاطمه بادکبود 89/9/11:: 3:15 عصر     |     () نظر

 

درس دوم:لطف الهی

هدایت عامه :

خداون خالقی حکیم است وهیچ یک ازمخلوقاتش بدون

هدفی مشخص که خداوندآنهارابه سوی آن اهداف هدایت

میکندنیستند.اگرهم موجودی بی هدف است نشانه ضعف

وناآگاهی خوداوست وخداوندحکیم ازاین  صفت مبراست.

پس هدایت یک اصل اصل عامه وهمگانی درنظام خلقت است.

تناسب میان هدف وخلقت وهدایت :

خداوندهرموجودی را

به نحوه خاص ومنحصربه فردی

خلق کرده است ازاین رو

برای هریک هدف وساختمانی

خاص وویژه قرارداده است

ازاین رو شیوه هدایت خاصی

برای آنهامعین کرده است.

 

عسل ماده مفیدخوراکی توسط زنبوران عسل تولید میشود.

یعنی یکی ازاهداف مهم آفرینش زنبورعسل تولیدعسل است

برای اینکه این موجودبتواندعسل تولیکندخداوندامکانات

خاصی رادربدن این گونه زنبورهاقرارداده

تابتوانندازشهدگل ها استفاده کنندوکندوی خودرادرجای

مناسبی بسازند.

 

هدایت ویژه انسان

 

خداوندویژگی هاوارزش هایی دروجودانسان قرارداده است

که باعث تمایزانسان هاازسایرموجودات شده است.

یکی ازاین ویژگی هاتقرب به درگاه خداونداست

که تقرب به خداوندیعنی تقرب به همه زیبایی ها.

ویژگی دیگرتوانایی تعقل وتفکراست که قرآن کریم ازاین

توانایی به نام ها متفاوتی همچون:تفکر،تعقل،تفقه

وتدبریادکرده است

وهمچنین رسیدن به حقیقت رافقط بااین ابزارعملی میداند.

ویژگی دیگرقدرت اختیاراست.ازین روست که میگوییم

حرکت انسان‌اختیاری است واین به این معنی است که

انسان میتواند هدف درست‌راتشخیص دهدوآن رابرگزیندوبه

سوی آن حرکت کند.

خداوندبرای اینکه انسان هاهدف درست راتشخیص دهنددو

ویژگی ونعمت به انسان ها عطاکرده است.

1)عقل(دردرون ووجود انسان)

2)پیامبران(دربیرون ازوجودانسان)

انسان به کمکم عقل به پاسخ بسیاری ازسؤلات میرسدبرای

مثال میداند جهان مبدأداردوهدف مندونظام منداست وآینده

ای روشندرانتظاراوست ونیزباکمک عقل درمیابدکه

نمیتواندپاسخ مناسبی برای برخی ازسؤالات خودپیداکند

مثلامیداندکه نمیتواندپاسخ برخی‌ازنیازهای بنیادین راکامل

دهدبنابراین برای پاسخ دادن به اینگونه سؤالهانیازبه هدایت

الهی خواهدداشت.ازاین روست که خداوندپیامبرانی را

میفرستدتاپاسخ اینگونه مسائل رابه انسان

هابرساندوهدایتشان کند.اگرانسان عاقلانه بیندیشدراه

دستیابی به همه نیازهایش برای وی مشخص شده است.

امام کاظم(ع)به شاگردش هشام بن حکم فرمود:«

ای هشام خداوندرسولانش رابه سوی بندگانش

نفرستاد،جزبرای‌آنکه این بندگان درپیام  الهی تعقل

کنند.کسانی این پیام رابهترمیپذیرندکه ازمعرفت بیشتری

برخوردارندوآنان که درتفکروتعقل برترندنسبت به  فرمان

الهی داناترندوآن کس که عقلش کاملتراست رتبه‌اش

دردنیاوآخرت بالاتراست.ای هشام خداوند دو حجت برمردم

دارد:حجتی آشکاروحجتی نهان‌حجت آشکار،رسولان وانبیاء‌

وائمه اندوحجت نهان همان عقل انسان‌است.

 

هرکس باقدرت تفکروتعقل خوددرپیام الهی بیندیشددرخواهدیافت:

  1)هدف‌وزندگی‌انسان‌چیست‌وباکدام‌هدف،زندگی‌انسان‌معنای‌

حقیقی‌خود‌رامیابد.

2)آینده انسان چیست وچگونه رقم خواهد خورد.

3)احساس‌امنیت،آرامش،شادمانی‌حقیقی‌ورضایت‌ازخودچه

موقع‌وچگونه‌به دست می آید.

4)شکوفایی ورشدانسان ازچه راهی میسر است.

5)حیات اجتماعی سالم،عادلانه وحافظ کرامت انسان

چگونه شکل میگیرد.

 

بنابراین عقل وسیله فهم پیام الهی است وهرکس که توان

تفکررادرخویش پرورش دهدبه فهم عمیق ترودرستری

ازدین دست میابد.درحالی که بدون تفکروتعقل تنهابه پوسه

دین دسترسی پیدامیکندوازحقیقت آن بی بهره میشویم.

بیشترکژفهمی هاوانحرافات درطول تاریخ‌برخاسته ازعدم

استفاده درست وبه جا ازعقل بوده است.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط فاطمه بادکبود 89/9/11:: 3:10 عصر     |     () نظر

سلام . دیروزروزجهانی مبارزه باایدز بودبه همین منظور

امیدورام همگی با رعایت نکات بهداشتی ودادن آگاهی به هم

دیگه بتونیم سهمی درکنترل ومبارزه بااین بیماری رو داشته باشیم.

امروز قصددارم متن دروس کتاب های سوم دبیرستان رشته

ریاضی  رو دراختیارتون قراربدم.

دین وزندگی

درس اول: بیداری

انسان نیزمانندسایرموجودات زنده

نیازهایی دارد:

                                1)   طبیعی

نیازها :

                                2)   غریزی

     

مانند:خوراک ،پوشاک، مسکن ،خانواده و.....

امامسئله مهم تراین نکته است که خداوندمتعال به این نیازهاتوجه

داشته وپاسخ همه آنهارادرخلقت برای انسانها قرارداده است

وراه آگاهی ازآنهارادروجودانسانهاقرارداده است.

برای مثال: مازمانی که تشنه میشویم آب مینوشیم.

زمانی که گرسنه میشویم غذامیخوریم.

بنابراین پاسخ هرنیازبه صورت یک هدف درمی آید.

پس نیازهازمینه سازاهداف ماهستند.

زمانی که انسان ازسطح زندگی روزمره بالاترمیرود سطح

نیازهایش‌نیزبالاترخواهدرفت وخودرابانیازهایی بسیارعمیق ترمیبیندوتازمانی که پاسخی برای آنهاپیدانکندآرام قرار

نمیگیردوهمین عمرموجب دل مشغولی انسان میشودوبه تدریج به

یک دغدغه تبدیل میشود.

مولاناشاعرپرآوازه کشورمان دراین رابطه در مثنوی معنوی

دفتراول چنین میسراید:

هرکه اوبیدارتر،پردردتر        هرکه اوهشیارتر،رخ زردتر

نیازاول

درک هدف زندگی

نیازدوم

درک درست ازآینده خویش

نیازسوم

احساس امنیت و آرامش درزندگی

نیازچهارم

نیازبه تعالی رشدو بالندگی

نیازپنجم

زندگی در جامعه عدالت‌جو

نیازششم

کشف راه درست زندگی

نیازاول:درک هدف زندگی

انسان میخواهدبداندبرای چه زندگی میکندوهدف متعالیش

درزندگی‌کدام است؟جوانان هوشیارزمانی که وارددوره جوانی

میشوند میفهمند‌ که فقط جنبه های جسمانی مانند نوشیدنی های

متنوع،غذاهای رنگارنگ و... معنای واقعی زندگی آنها نیست،

بلکه آنهالایقت اهدافی بالاترازجنبه های جسمانی هستند.

 

نیازدوم:درک درست ازآینده خویش

انسان با کمک عقل خویش میتواندبفهمدکه خداوندبرای اوآینده ای

روشن قرارداده  است وزندگی اوبامرگ پایانی نمیابد.

نیازسوم:احساس امنیت وآرامش درزندگی

 

همه انسان هابه دنبال رسیدن به آرامش ورضایت درونی هستند

دلهره ،ترس وناامیدی زندگی راتلخ میکنند

درمقابل امیدورضایت اززندگی به زندگی انسان نشاط وشادابی

وچالاکی میبخشند.

دراین بین افرادی هستندکه برای دستیابی به شادی درونی به

دنیایبیرون ازوجودمتوسل میشوندکه این افرادمانندکسانی

هستندکه

میخواهندبیماری های بدون درمان خودراباداروهای مسکن درمان کنند.

نیازچهارم:نیازبه بالندگی ورشدوتعالی

انسان به دنبال زندگی درجامعه ای است که روابطی عادلانه

برآن‌حاکم باشدوحق اومراعات شودوبه دنبال آن بتواند

استعدادهای خدادادی خودراشکوفاکندوهمچنین کرامت وحرمت

وعزت نفسخودراحفظ کند.

امازیاده خواهی برخی افرادباعث میشودکه قلب هاازهم فاصله

بگیرندوامنیت جامعه به خطربیفتد.

نیازششم:کشف راه درست زندگی(مهم ترین نیاز)

 

این نیازخودرادرقالب سؤال «چگونه زیستن»نشان میدهد.

وتاکنون نیزباپاسخ های متعددی روبه رو شده است.

این نیازمهم ترین نیازبنیادین به حساب می آیدزیراتمامی نیازهای

قبلی رادربرمیگیردودرنهایت تکمیل کننده آنهاست پس درمیابیم

که همه نیازهای بنیادین بایکدیگرپیونددارد ودریک نیازیعنی

شناخت راه صحیح زندگی به هم میرسند.

راه درست زندگی راهی است که بتواندوالاترین هدف رانشان

دهدوازآینده تصویرروشنی به مابدهدوهمچنین رضایت وامیدبه وجودآوردوراه رشدوتعالی رابه انسان نشان دهدودرآخربرنامه

زندگی اجتماعی عادلانه راه درست زندگی راهی است که

بتواندوالاترین هدف رانشان دهدوازآینده تصویرروشنی به

مابدهدوهمچنین رضایت وامیدبه وجودآوردوراه رشدوتعالی رابه

انسان نشان دهدودرآخربرنامه زندگی اجتماعی عادلانه

رادربرداشته باشد .

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط فاطمه بادکبود 89/9/10:: 3:34 عصر     |     () نظر

 

سلام.

امروز میخوام مطالبی درباره نمــــــــاز براتون بذارم.

عیـــــــــــــــــــدسعید غدیر خم مبارک.

نمـــــــــــاز،عبادتی بزرگ

شناخت معبودوپروردگار،محبت اورادردل ایجادمیکند و

این محبت انسان رابه پرستش و عبادت واظهار کوچکی وتواضع

دربرابرعضمت او وامی دارد.

نمازجلوه ای ازبند گی انسان درپیشگاه خداومظهرعبودیت و

عبادت است.

آنکس که بنده‌ی آفریدگاراست واین بندگی رااحساس میکند

ومی داندوباوردارددربرابراومطیع فرمان است ودرپیش گاهش

سربرخاک می نهدوقامت خم میکندوبه سجده می افتدوباوی

رازمی گویدونیازمی طلبدوآن خالق بی همتاراکه سررشته امور

به دست اوست به عظمت وپاکی میستاید.

چراعبادت؟

فلسفه آفرینش انسان بندگی وعبادت وعبودیت است.

این کلام صریح قرآن است که می فرماید:

«وماخَلَقْتُ الجِنَّ والانسان اِلّا لِیعبدون»

(جن وانس را جزبرای پرستش وبندگی خودنیافریدم.)(ذاریات56)

این حکمت وهدف والا سرلوحه دین  و دعوت همه

رسولان الهی نیز بوده است. درقرآن کریم می خوانیم:

(درهرامتی پیامبری برانگیختیم که بگوید:«الله»رابپرستیدو

بنده خداباشیدوازطاغوت بپرهیزید.)(زمر7)

ناگفته نماندکه این  بندگی کردن سودی به خدانمیرساند

بلکه مایه عزت وسعادت خودانسان است وگرنه خداوندبی نیاز

مطلق است.

من نکردم خلق تاسودی کنم              بلکه‌تابربندگان جودی کنم

برای مثال اگریک معلم به شاگردش میگویددرس بخواندنفع این

درس خواندن به خوددانش آموزمی رسدنه به معلم.

آنچه که ریشه وسبب عبودیت وبندگی انسان است عبارت است از:

1)عظمت خدا

2)احساس نیازووابستگی

3)سپاس نعمت

4)فطرت

چگونه  عبادت کنیم؟

غیرازشکل ظاهری عبادت به خصوص نمـــــــاز محتوای

عبادت رانیزنبایدازیادبردوبایدبه آن توجه داشت.

بهترین عبادت ها آن است که:

1)آگاهانه باشد

2)عاشقانه باشد

3)خالصانه باشد

4)خاشعانه باشد

5)مخفیانه باشد

شرایط تکلیف

ازمیان تمام موجودات انسان ویژگی تکلیف رادارامیباشد.

این ازامتیازات وافتخارات اوست که ازسوی خدای هستی

فرمان می یابد وعهده دارانجام وظایفی می شودکه خواسته

پروردارجهان است.

شرایط تکلیف به صورت فشرده عبارت است از:

1)بلوغ

2)قدرت

3)اختیار

4)عقل

نمازاازابعادمختلف

دربعداعتقادی:

قرآن کریم می فرماید:(

اعمال شایسته وصالحات ازکسی که مؤمن باشدموجب حیات

طیبه میشود)(نحل97)

 (کسی که کفرورزدوایمان نیاورداعمالش تباه است.)(5)

آنکه خداراقبول نداردچگونه انتظارداردکه عبادت هایش مورد

قبول خداوندباشد.

دربعد اخلاقی (تقوا)

کارنیک برمبنای خداترسی  پذیرفته استوبندگی خداباشرط تقوا

وترک گناه قبول میشود.

آنکه نمازراترک کندولی جهادکند،یابه دیگران ستم کندو نماز

بخواندخداونداین نمازراچون همراه باتقوانیست قبول نمیکند.

دربعداقتصادی(رسیدگی به محرومین

نیازمندان وفقیران بندگان خدایند.آن عبادت وبندگی که همراه بارسیدن به وضع بندگان ناتوان ومحروم خدانباشدبی ارزش

است.درآیات وروایات موضوع نمـاز وزکات همواره درکنارهم

مطرح میشود.اولی ارتباط باخداست ودومی ارتباط بامخلوق

خداوند می باشد.

امام رضا (ع) می فرمایند:

(نمازافرادی که زکات نپردازند پذیرفته نیست.)

امام خمینی (ره)(رازنماز برای جوانان)

روایاتی درباره نماز

(رحمت خداهمواره شامل شخص نمازگذاراست تاوقتی که توجه

وحظورقلب  نمازگذاربه هم خورد رحمت خداهم ازاو قطع

می‌شود.(پیامبراکرم(ص))

نمازبهترین وسیله تقرب هرپرهیزگاری است.

(اما رضا (ع))

به فرزندانتان نمازرابیاموزیدوچون به 8 سالگی رسیدندبر

آنهاسخت بگیریدتا به نماز وادار شوند.

(حضرت علی (ع))

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط فاطمه بادکبود 89/9/3:: 8:10 عصر     |     () نظر